جدول جو
جدول جو

معنی زنده نامی - جستجوی لغت در جدول جو

زنده نامی
(زِ دَ / دِ)
نیکنامی. خوشنامی. جاویدانی نام:
خوب کرداری ز بهر زنده نامی کرده اند
زنده نامی بهتر است از زندگی لحم و عظام.
سوزنی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
میوۀ من مدح و آب زندگانی اندر او
زنده نامی حاصل آید چون بدو در بنگری.
سوزنی.
همیشه تا به جهان زنده نامی ابداست
حکیم را به ثنا و کریم را به عطا.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زِ دَ / دِ)
خوشنام. نیکنام. که نامش پایدار و جاویدان باشد. بلندآوازه:
کرد عتبی با کسائی همچنان کردار خوب
ماند عتبی از کسائی تا قیامت زنده نام.
سوزنی (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
جاودان ماند کریم از مدح شاعر زنده نام
زین بود شاعرنوازی عادت و رسم کرام.
سوزنی (ایضاً).
باش ممدوح بسی مادح که ممدوحان بسی
زنده نامند از دقیقی و کسائی و شهید.
سوزنی (ایضاً).
رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ/ دِ)
حالت خنده ناک بودن:
بدش با گنج دادن خنده ناکی
چو خاکش گنج و او چون گنج خاکی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از زنده نام
تصویر زنده نام
خوشنام، نیکنام، جاویدان، بلند آوازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده داری
تصویر زنده داری
احیاء
فرهنگ واژه فارسی سره